با خودم گفتم فراموشت کنم
اما نشد!!!
عشق را من از دلم بیرون کنم
اما نشد!!!
گفتم از دل بگویم پیش هرکس من ز شوق
لیک جز درد و ناله باز هم چیزی نشد!!!
خواستم با آه گفتن جان ستانم بهر تو
در ورای خویشتن جز غم نشد از دست تو
خواستم تا کس بیاید بر سرم زاری کند
هیچکس بر من ز بیداری ولی پیدا نشد!!!
من به آواز قناری گوش کردم بارها
باز آواز قناری هم صدای تو نشد!!!
من فقط خواهم تو را
تا زنده باشد زندگی
نام قشنگ تو شود زمزمه ی همیشگی
من تو را خواهم عزیز دل به پیش من بیا
من شدم خسرو
شدم فرهاد و
شیرینم تو شد
:: موضوعات مرتبط:
دست نوشته ها ,
عشق ابدی ,
,
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18